شعر درباره امام حسن مجتبی (ع)
ای بهترین ودیعه ماه خدا حسن
ای اوستاد مکتب صلح و صفا حسن
ای اولین شکوفه بستان مصطفی
ای مایه سرور دل مرتضی حسن
فخر تو این بس است که در بین مادران
مادر تو راست حضرت خیر النسا حسن
ماه خدا که خوانده خدا ماه رحمتش
هستی فقط تو رحمت ماه خدا حسن
ما میهمان و رحمت حق را تو میزبان
شاد از نوای تو دل هر بی نوا حسن
از راه دلنوازی اگر با اشارتی
امشب کنی تو گوشه چشمی به ما حسن
سیمرغ بخت ما رسد آنجا که هیچ نیست
جای ملال و محنت و رنج و بلا حسن
گویم چه از صفات تو ای مظهر صفات
در وصف تو سروده خدا هل اتی حسن
حسنی که داده حق بتو والشمس و الضحاست
ای روشن از جمال تو ارض و سما حسن
خورشید و ماه و زهره و ناهید میکند
از پرتو جمال تو کسب ضیا حسن
موی تو هست معنی و اللیل و زین جهت
روی تو هست آینه حق نما حسن
ما دردمند و خسته از پا فتاده ایم
کن درد ما ز راه محبت دوا حسن
ای نور چشم فاطمه آخر چه میشود
بر ما دهی تو تذکره کربلا حسن
دارم امید آنکه کنی با نیاز خویش
از راه لطف حاجت ما را روا حسن
(ژولیده ام) که دم ز ولای تو میزنم
ای بهترین ودیعه ماه خدا حسن
ژوليده نيشابوري
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "