درود خدا بر  حضرت محَمد  مصطفی (ص) و آل ایشان باد

با سلام و عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ۲۸ ماه صفر  محضر حضرت صاحب الزمان، ولی خدا و جانشین پیامبر  اعظم  و همچنین شما دوستداران و رهروان آن فرستاده حضرت حق

بدون هیچ مقدمه ای توجه شما را به خواندن مقاله ای تحت عنوان پیامبر در ادبیات فارسی جلب می کنم:

********************

پيامبر خاتم در ادبيات فارسي

اشاره: تاثير عميقي كه ظهور اسلام و وجود مبارك رسول اعظم بر ادبيات فارسي گذارد، براستي غير قابل انكار است. اين مقاله در پي آن است كه نگاهي اجمالي به اين تاثير شگرف داشته باشد.

ادبيات در اسلام
در طول تاريخ اسلام، فصاحت و بلاغت و توجه به جنبه هاي ادبي، جلوه اي خاص داشته است و بلا استثنا همه سخنوران، شاعران و نويسندگان كه اثر جاودانه اي خلق كرده اند، رعايت اصول ادبي را سرلوحه كار خود قرار داده اند.
حتي متن قرآن كريم نيز از لحاظ ادبي يك معجزه به شمار مي رود و قوت و غناي آن در زيبايي و رسايي، هر انساني را كه تا حدي با هنرهاي ادبي سر و كار داشته باشد به وجد مي آورد. البته كمال قرآن تنها به زيبايي صورت و ظاهر كلام نيست، كه سخن، سخن خداوند است و خداوند عين زيبايي، بلكه در معنا نيز چنان عميق و جان نشين است كه هرگز مانندي در ادبيات عرب نداشته و ندارد.
در سخن رسول اكرم (ص) و ديگر پيشوايان و ائمه هدي نيز هيچ گونه ضعف و سستي در فرم ادبي يا فصاحت و بلاغت مشاهده نمي شود. ايشان نيك مي دانستند كه در ارشاد و هدايت مردم، بايد اصل جاذبه را در نظر گرفت. از اين روست كه حتي به راويان سخن خود نيز تاكيد مي كردند كه كلامشان را درست و فصيح نقل كنند.
امام صادق مي فرمايند:
سخن ما را به صورت درست نقل كنيد، واژه هاي آن را صحيح تلفظ كنيد و بر طبق دستور زبان، زيرا ما خود فصيحيم و درست سخن مي گوييم. (ادبيات و تعهد، صفحه 4 بند اول)
شخص رسول الله الاعظم، با اين كه خود نبودند، اما شعر و شاعران و اديبان را دوست مي داشتند. در حديثي معتبر از ايشان نقل است كه: الشعراء امراء الكلام. يعني شاعران، اميران و پادشاهان سخنند. و در حديثي ديگر فرموده اند: خدا را در زير آسمان گنجهايي است كه زبان شاعران كليدهاي آن گنجهايند. چنان كه مولانا جلال الدين رومي مي گويد:
هم امارت هم زبان دارم كليد گنج عرش
وين دو دعوي را دليل است از حديث مصطفي (ص)
در تاريخ صدر اسلام نيز آمده است كه كعب بن زهير، شاعر معروف جاهلي در هنگام اسلام آوردن قصيده زيبايي در نعت و ستايش وجود مبارك حضرت رسول سرود و ايشان ضمن تحسين وي عباي مبارك خود را براي تشويق به دوش او انداختند و اين قصيده به اعتبار اين هديه، قصيده برديه (برد به معني عبا) ناميده شد.


تاثير ادبيات در جاودانگي روح دين
به واقع نيز لفظ زيبا عنصر نفوذ و بقاست و معنا بدون لفظ مناسب هرگز نمي تواند رسالت انتقال پيام را به درستي به انجام، با بهتر بگوييم، سرانجام، برساند. زيبا پسندي نفحه اي از خداوند است كه در ضمير انسان نهاده شده و بنابراين بنابر فطرت، هر انساني اگر سخني زيبا بشنود يا بخواند، در او تاثير عميقي خواهد داشت.
از سده هاي اول پس از هجرت تا كنون، آثاري ماندگار و ناميرا شده اند كه غناي ادبي بيشتري نسبت ديگر متون ديني و مذهبي داشته اند. توجه به زيبايي كلام و فن سخن گفتن و نوشتن به شيوه اي جذاب، در عصر حاضر نيز كاربرد خود را از دست نداده است. در ميان متفكران و روشنگران امروز هم گونه هاي مختلف ادبي جايگاه خود را دارند و تاثيرشان را با وجود گسترش تمام رسانه ها (همچون راديو، تلويزيون، سينما و اينترنت) حفظ كرده اند. زيرا پايه و اساس اين رسانه ها نيز ادبيات است و نياز به فصاحت و بلاغت هميشه و در همه جا احساس مي شود. اگر نيز بپذيريم كه به گفته مارشال مك لوهان: رسانه همان پيام است، ارزش رعايت اصول و فنون ادبي توسط گوينده يا نويسنده در ادبيات يك رسانه، بيشتر و بهتر آشكار مي گردد.
اكثر متفكران عصر حاضر، اهميت ادبيات را دريافته اند، به نحوي كه به گفته استاد محمد رضا حكيمي: يك عرضه ادبي استادانه، صورت يك مكتب فلسفي يافته است و بسيار تاثير نموده و طرفدار پيدا كرده است... متفكران و داعيه داران اين قرن نيز از اهميت ادبيات و كيفيت سخن و بهره برداري از آن غفلت نكرده اند. پيروان مكاتب جديد، همواره كوشيده اند تا افكار خويش را از طريق خلق آثار ادبي (شعر، داستان و نمايشنامه و...) نشر دهند. علت عمده نفوذ اين مكاتب ، ادبيات آن مكاتب است، نه ابتكار، اصالت يا عمق تفكر آنها.
(ادبيات و تعهد در اسلام، محمدرضا حكيمي، انتشارات دليل ما، چاپ سيزدهم، تابستان 84، صفحه 7 بند آخر.)

تحميديه و ستايش در ادبيات فارسي
از زمان عرضه دين اسلام به ايران و ايرانيان، زبان فارسي كه خود طبعي لطيف و شاعرانه داشت، با وارد ساختن علقه ها و مراتب ستايش و احترام خود نسبت به رسول اكرم (ص) و ديگر امامان معصوم، غناي ادبي خود را بيشتر كرد و گونه اي ادبي به نام ادبيات مذهبي بنيان نهاد كه بعدها شاكله اصلي ادبيات فارسي شد. در اين ميان حمد و سپاس آفريدگار در آغاز كلام و نوشته ي همه بزرگان، به تاسي از آغاز قرآن، سوره فاتحه الكتاب كه در آن حمد و ستايش خداوند آمده است، جايگاهي ويژه يافت.
تحميديه در لغت به معني مبالغه كردن در حمد و نيك ستودن و پي در پي ستايش كردن است و در اصطلاح علوم ادبي به معني بسيار حمد گفتن براي خدا و ذكر نام و اداي احترام نسبت به پيامبر اسلام و بزرگان دين، در صدر خطبه ها و ديباچه ي كتب است.
تحميديه ها در زبان فارسي هم منثورند و هم منظوم. در ميان آنها البته سخن عارفان رنگ و بوي ديگري دارد و نشان از شور و عشق نسبت به رسول رحمتي كه سرور كائنات است و كاملترين انسان. ستايش پيامبر در ادب فارسي، تاثير اخلاقي و تربيتي عميقي بر مخاطب داشته و دارد. چرا كه در آن ها ذكر فضايل اخلاقي، آداب و سنن، فداكاري ها و مجاهدتها و محبت ايشان به امت خود آمده است.

ستايش پيامبر در شاهكارهاي ادبيات فارسي
اكثر قريب به اتفاق شعرا و نويسندگان فارسي زبان در نعت رسول اكرم و ستايش ايشان سخن گفته و نوشته اند. اوج توصيف ها و مدايح نبوي، درآثار منظوم و منثور قرن پنجم و ششم هجري قمري به چشم مي خورد. در شعر، شاعراني
چون جمال الدين عبدالرزاق اصفهاني، سنايي غزنوي و خاقاني شرواني، و در نثر، قابوسنامه ي عنصر المعالي كيكاووس،كيمياي سعادت غزالي و ترجمه كليله و دمنه ي ابوالمعالي نصرالله منشي از نمونه هاي اين دو قرن هستند.
در اين اشعار و نوشته ها، ستايش رسول منحصر به ظاهر ايشان نيست، بلكه زندگي فردي و اجتماعي، محبوبيت او در درگاه پروردگار عالم و نظرگاه عالميان، رفتار و كردار و منش مهرورزانه ايشان نيز مورد تاكيد و اشاره قرار گرفته است.
ادبا نيز به تبعيت از قرآن كريم كه مي فرمايد: ما تو را نفرستاديم مگر به عنوان كسي كه براي تمام جهانيان مظهر مهر و رافت باشي، مهرباني ايشان را در آثار خود بيش از ساير صفات جلوه گر ساخته اند.

تاثير فرهنگ اخلاقي و تربيتي رسول الله بر ادبيات فارسي
گذشته از ستايش پيامبر، روش ها و توصيه هاي اخلاقي و تربيتي ايشان نيز سرلوحه ي محتوايي آثار ادبي فارسي زبان قرار گرفته است. به نحوي كه حتي در امثال و حكم و ضرب المثل هاي منظوم و منثور فراواني هم جلوه يافته است. اندكي مطالعه در اين زمينه به واقع اين امر را مي نماياند. ذكردو نمونه در اين جا خالي از لطف نيست:
رسول خدا (ص): دروغ باعث روسياهي و رسوايي مي شود.

هر آن كس كه باشد دروغ آزماي نكوهيده باشد به نزد خداي
كند روي هردم دروغش سياه سوي قعر دوزخ نمايدش راه
رخ مرد را تيره دارد دروغ
فردوسي

به صدق كوش كه خورشيد زايد از نفست
كه از دروغ سيه روي گشت صبح نخست
حافظ

رسول خدا (ص): بلا و گرفتاري آدمي از زبان است.

مرد خاموش در امان خداست آدمي از زبان خود به بلاست
بلاي آدمي باشد زبانش كه در وي بسته شد سود و زيانش
در فتنه بستن دهان بستن است.
ناصرخسرو

سخن بلاست و خاموشي طلاست.
سعدي

زبان بسيار سر بر باد داده است.
وحشي بافقي

بسا سر كز زبان زير زمين رفت.
نظامي

بس سر كه بريده ي زبان است با يك نقطه زبان زيان است
ايرج ميرزا

تا بماند سر زبان در بسته به.
خاقاني

فتنه ها در عالم از تيغ زبان پيدا شود.
حافظ

نخستين سيره رسول الله به زبان فارسي
در قرن هفتم نيز گذشته از اشعار و متون منثور شاعراني چون عطار نيشابوري، سعدي، مولوي و نظامي گنجوي، سيره رسول خدا براي نخستين بار از سيره عربي ابن هشام به فارسي ترجمه شد. مترجم اين سيره كه آن را به تقليد از ابن هشام سيرت رسول الله ناميد، به احتمال قريب به يقين، يكي از بزرگان فارس، به نام رفيع الدين اسحاق بن محمد همداني است. در اين سيره فارسي سي باب وجود دارد كه هر باب در مورد يكي از عناوين مربوط به پيامبر است. به طور مثال، باب اول از نسب پيغمبر از حضرت اسماعيل تا عبدالله و نقل وقايع پيش از تولد حضرت گفته است و باب سي ام، در وفات پيامبر و زنان آن حضرت و خلافت ابوبكر است.

پيامبر رحمت در شعر و نثر معاصر
پس از قرن هفتم كه دوره فترت زبان و ادبيات فارسي شروع شد، به ناگاه در قرن يازدهم و با به قدرت رسيدن صفويه كه دوباره عارفان بزرگ شيعي مجالي براي ظهور و بروز يافتند، كتاب هاي متعددي در باب زندگي و سيره پيامبر اكرم رواج يافت. زيرا فضا براي بروز تعلقات مذهبي مردم آماده و فراهم شد كه اين امر تاثيري مستقيم بر ادبيات آن دوره گذاشت.
در نثر به مرور كساني چون شيخ عباس قمي، نويسنده كتاب بزرگ منتهي الآمال، به نگارش سيره حضرت رسول و پيشوايان معصوم همت گماشتند و آثار متعددي در اين باب به منصه ظهور رسيد.
در شعر نيز فارسي زبانان غير ايراني هم طبع خود را در اين زمينه آزمودند كه از آن ميان مي توان به علاقه اقبال لاهوري اشاره كرد كه در قرن 13 و 14 مي زيست و آثارش تاثيري شگرف بر ملت خود و ملل فارسي زبان نهاد. همچنين مي توان از شاعران يكي دو سده ي اخير نام برد كه در وصف پيامبر اكرم آثار در خور اعتنا و زيبايي ارائه كرده اند. كساني چون عمان ساماني، اديب الممالك فراهاني، نعمت آزرم خراساني و از نزديك تران، اميري فيروزكوهي و مهرداد اوستا.
البته نامهاي ذكر شده تنها شامل بخش اندكي از نويسندگان و شاعران ادب پارسي است. اكثر ايشان حداقل يك شعر زيبا يا مقاله و مطلبي در خور حضرتش سروده و نوشته اند كه مجالي براي نام بردن از تمامي آنها نيست.

پيامبر اعظم در آثار شاعران و نويسندگان جوان معاصر، يك ضرورت
متاسفانه در ادبيات متعهد معاصر، و به ويژه سروده ها و نوشته هاي جوانان، چنان كه بايد و شايد، اثري در خور حضرت رسول خلق نشده است. علت اين امر شايد به تبليغ مكتب تشيع بر مي گردد كه عمده آثار مذهبي جوانان سمت و سويي شيعي يافته كه اصالتا مطلوب است، اما غفلت از رسول رحمت آثار و تبعاتي در پي دارد كه اين غفلت بزرگ بعد از اهانت هاي مكرر غرب در دهه اخير، با دست يازيدن به قالبهاي ادبي مانند سياهنامه سلمان رشدي و روزنامه هاي دانماركي و حتي سرايت اين توهين به قالبهاي هنري مانند كاريكاتور بيشتر رخ نمود.
البته به واسطه جنبش دفاعي و عاطفي جوانان پس از اين حوادث ناگوار و درك موقعيت جديد، و همچنين تدبير تحسين برانگيز مقام معظم رهبري در نامگزاري سال جاري به نام سال پيامبر اعظم (ص)، اميد است اين غفلت، با خلق آثار ادبي درخور (و نه سست و ضعيف و احساسي) جبران شود.

نمونه هايي از نظم و نثر گذشته و معاصر
در ستايش رسول اكرم (ص)

و آخر ايشان در نبوت و اول در مرتبت آسمان حق و آفتاب صدق، سيد المرسلين و امام المتقين و خاتم النبيين... براي عز نبوت و خاتمت رسالت برگزيد و به معجزات ظاهر و دلايل واضح مخصوص گردانيد... درود و سلام و تحيات و صلوات ايزدي بر ذات معظم و روح مقدس مصطفي و اهل بيت و اصحاب و اتباع و ياران و اشياع او باد، درودي كه امداد آن بر امتداد روزگار متصل باشد و نسيم آن گرد از كلبه عطا برآرد. ان الله و ملائكه يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلو عليه و سلمو تسليما...
ديباچه كليله و دمنه، ترجمه ابوالمعالي نصر الله منشي


... پس چون از روي خرد بنگري، بر مردمان واجب است كه حق راهنماي خويش را بشناسند و سپاسگزار روزي دهنده خويش باشند و مقام فرشتگان را بشناسند و همه پيامبران را راستگو بدانند، از آدم تا پيامبر ما (ص)، و در دين فرمانبردار باشند و ...
قابوسنامه، باب اول در آفرينش و ستايش پيامبر (ص)، عنصر المعالي كيكاووس


اي نام تو دستگير آدم وي خلق تو پايمرد عالم
فراش درت كليم عمران چاووش رهت مسيح مريم
از نام محمديت ميمي حلقه شده اين بلند طارم
در خدمتت انبيا مشرف وز حرمتت آدمي مكرم
كونين نواله اي ز جودت
افلاك طفيلي وجودت
ازتركيب بند جمال الدين عبد الرزاق اصفهاني


تخته اول كه الف نقش بست بر در مجبوبه احمد نشست
كنت نبيا چو علم پيش برد ختم نبوت به محمد سپرد
مه كه نگين دان زبرجد شده است خاتم او مهر محمد شده است
امي گويا به زبان فصيح از الف آدم و ميم مسيح
همچو الف راست به مهر و وفا اول و آخر شده بر انبيا
از آغاز مخزن الاسرار نظامي گنجوي


فخر دو جهان خواجه فرخ رخ اسعد
مولاي زمان مهتر صاحبدل امجد
آن سيد مسعود و خداوند مؤيد
پيغمبر محمود ابوالقاسم احمد
وصفش نتوان گفت به هفتاد مجلد
اين بس كه خدا گويد: ما كان محمد
بر منزلت و قدرش يزدان كند اقرار
از مسمط اديب الممالك فراهاني


اي سنايي گر همي جويي ز لطف حق سنا
عقل را قربان كن اندر بارگاه مصطفي
سنايي غزنوي


ماه فروماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلك را كمال و منزلتي نيست
در نظر قدر باكمال محمد
وعده ديدار هركسي به قيامت
ليله اسري شب وصال محمد
آدم و نوح و خليل و عيسي و موسي
آمده مجموع در ظلال محمد
.....
سعدي اگر عاشقي كني و جواني
عشق محمد بس است و آل محمد (ص)
بوستان سعدي


گفت پيغمبر: عداوت از خرد
بهتر از مهري كه از جاهل رسد
عجلو الطاعات قبل الفوت گفت
مصطفي چون در معني مي بسفت
پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتي است
مصطفي فرمود: دنيا ساعتي است...
مثنوي معنوي مولانا

باور كنيم ملك خدا را كه سرمد است
باور كنيم سكه به نام محمد (ص) است
راوي! بخوان به خواندن احمد در اعتلا
بر بام آسمان، شب معني شب حرا
شب ها شبند و قدر، شب عاشقانه هاست
عالم فسانه، عشق، فسانه ي فسانه هاست
علي معلم دامغاني


اين عطر، عطر سلسله رازيانه هاست
هرشب،‌ شب محمدي عاشقانه هاست
گلها كه وا شدند به بوي تو واشدند
بوي تو در محمدي گل بهانه هاست
عليرضا قزوه

***

منابع و مآخذ:
1ـ روزنامه جام جم، سال ششم، شماره 1692
گفتگو با دكتر علي شيخ الاسلامي
رسول خدا و شعر، سيد محمود سجادي
2ـ‌ روزنامه جام جم، سال ششم، شماره 1697،
ويژه نامه ديدار، شماره اول، ماه فروماند از جمال محمد(ص)، عبدالجبار كاكايي
3ـ ادبيات و تعهد در اسلام، محمدرضا حكيمي، انتشارات دليل ما، چاپ سيزدهم، تابستان 84
4ـ گزيده شعرهاي اقبال لاهوري، مقدمه و انتخاب و شرح لغات از شهرام رجب زاده، انتشارات قدياني، چاپ اول 74
5ـ ديوان عمان ساماني، مقدمه و تحقيق محمد جواد مولوي نيا، انتشارات امام عصر(عج)، چاپ اول 83
6ـ كليات سعدي، بر اساس نسخه محمدعلي فروغي، انتشارات نگاران قلم، چاپ اول بهار 83
7ـ قند پارسي، نمونه هايي از نثر فصيح نويسندگان اسلامي، محمد اسفندياري، انتشارات صحيفه خرد، چاپ دوم 82
8ـ بيست و پنج مقاله در نقد كتاب، برگزيده مقاله هاي مجله نشر دانش، مقاله نخستين سيره پيامبر (ص)‌به فارسي،‌ نوشته نصرالله پورجوادي، مركز نشر دانشگاهي، چاپ اول 75
9ـ قابوسنامه، كارنامه دانشوران ايران و اسلام، بازنويسي غلامرضا مستعلي، موسسه فرهنگي اهل قلم، چاپ اول 80
10ـ برگزيده نظم و نثر فارسي،‌ دكتر مهدي ماحوزي، انتشارات اساطيرچاپ دهم 75
11ـ گلهايي از گلستان ادب فارسي، رقيه نيساري تبريزي، انتشارات نيكان كتاب، چاپ اول 80
12ـ فرهنگ آل ياسين در امثال و حكم ايران زمين، غلامرضا حيدري ابهري، انتشارات دليل ما، چاپ اول 83

زهره شریعتی